Monday, July 18, 2016

Raising Gazorpazorp

انیمیشین ریک و مورتی یک انیمیشین علمی- تخیلی است که پیرمردی به نام ریک، علاقه مند سفر به سیارات دیگر و ملاقات با موجودات عجیب الخلقه با کمک نوه اش –مورتی- است.
در قسمت هفتم از فصل اول این سریال، مورتی از مغازه ای یک روبات سکس توی می خرد که نتیجه اش به دنیا آمدن موجود عجیب و غریب قرمز رنگی با چهار دست (دو دست روی سر و دوست اطراف شانه ها) و دو پا به نام مورتی جونیور می شود. مورتی از همان ابتدا، بخشی از خودش را در فرزندش می بیند و مانع پدربزرگش می شود که می خواهد او را بکشد.

سپس پدربزرگش، روبات را به آزمایشگاهش می برد تا با تغییر ژن هایش، مانع فرزندآوری دوباره شود و همچنین می خواهد بداند آن روبات از کدام سیاره آمده است. او و سمر به آن سیاره سفر می کنند. موجوادت قرمز رنگ غول پیکر، سمر را دستگیر می کنند ولی ریک با کشتن آن موجودات، سمر را نجات می دهد. سپس او موفق می شود، موجودات غول پیکر را تحت کنترل خودش بیاورد و به او دستور می دهد تمام قطعات شکسته روبات ها را برایش جمع کنند. یک بار که یکی از آن ها، روبات شکسته ای برای ریک می آورد، می خواهد به سمر حمله کند ولی ریک او را تهدید می کند و پس از رفتن او، از سمر می خواهد تا برای محافظت از خودش برقع بپوشد.

مورتی در خانه، مشغول بزرگ کردن بچه اش می باشد و وقتی به مورتی جونیوریاد می دهد که پدر بگوید، او سه کلمه به زبان می آورد: "مرگ، اقتدار، نابودی". مورتی جونیور در نقاشی هایش هم راجع به کشتن نقاشی می کشد. مورتی به مورتی جونیور می گوید: کشتن بد است ولی او قبول نمی کند. بعد می خواهد بیرون برود ولی مورتی از ترس اینکه مبادا مورتی جونیور با بیرون رفتن از خانه، دست به کشتن مردم بزند، مانع خروجش می شود و می گوید: هوای بیرون با گاز مسموم شده است و نمی توانی زنده بمانی ولی بالاخره حوصله اش از خانه سرمی رود و از خانه فرار می کند. در بیرون از خانه شروع به تخریب ساختمان ها و کشتن مردم می کند.

ریک پس از اینکه متوجه می شود، یک سفینه فضایی روبات ها را برای آن موجودات غول پیکر می فرستد، وارد سفینه می شود. داخل سفینه متوجه می شود که آن موجودات غول پیکر، مردان سیاره هستند که از بس خشن هستند به صورت جداگانه از زنان آن سیاره نگهداری می شوند. در واقع، زنان در داخل سفینه فضایی زندگی می کنند، همه چیز را تحت کنترل خود دارند و مردان به عنوان بردگان آنان محسوب می شود. سمر هم برای نجات جان خودش و پدربزرگش –ریک- مجبور می شود بگوید: ریک، برده اش می باشد. ملکه توضیح می دهد: آن ها، روبات ها را برای آمیزش جنسی در اختیارشان قرار می دهد، وقتی عمل لقاح داخل بدن روبات ها صورت می گیرد، روبات ها به شکل توپی درآمده و توسط سفینه فضایی جمع می شوند. فرزندان داخل آزمایشگاهی به دنیا می آیند، فرزندان دختر همان جا مورد پرورش قرار می گیرند و فرزندان پسر توسط لوله ای برای بازی به بیرون پرتاب می شود. سمر به آنان می گوید: ولی آن یک نوزاد است، چطور بیرون می اندازیدش؟ یکی از زنان در جوابش می گوید: نوزادان پسر در یک روز، به اندازه ی یک مرد بالغ رشد می کنند و جای نگرانی نیست.




وقتی ملکه می فهمد، ریک پدربزرگ سمر است؛ هر دو را به مرگ محکوم می کند. سمر به آنان می گوید: در زمین، مردان و زنان برابرند. ملکه قانع نمی شود و در نهایت سمر می گوید: از نظر شما تاپ من مقبول است، تاپ من توسط یک مرد همجنسگرا ساخته شده است و اگر فکر می کنید تاپ من مقبول است، نمی توانید ما را اعدام کنید. آنها به زمین برمی گردند. ریک به مورتی می گوید: مورتی جونیور، موجود خطرناکی است و  تصمیم می گیرد مورتی جونیور را بکشد ولی مورتی می گوید: او پسر من است، اگر بخواهی به او صدمه ای بزنی، باید مرا هم بکشی! مورتی جونیور می گوید: پدر من سردرگمم، من می خواهم هر کس را که می بینم بکشم. مورتی می گوید: شاید شغلی باشد برای کسانی که مثل تو احساس می کنند. همین موقع سر و کله ی برد اندرسون- خالق کارتون مارمادوک- پیدا می شود. او می گوید: تو باید خلاق باشی. ذهن من توسط افکار غیر قابل کنترل قطع عضو و حملات جنسی شکار شده است که همه اش را در کارهایم نشان داده ام.
در پایان، مورتی جونیور به عنوان بهترین فروشنده نیویورک تایمز، در تلویزیون ظاهر می شود و راجع به کتاب خود با عنوان "پدر وحشتناک من"، صحبت می کند. مادر مورتی می گوید: "غصه نخور! پرنتینگ شغلی فاقد سپاسگذاری است".  مورتی جواب می دهد: "امیدوارم به اندازه ی کافی غذا بخورد".


No comments:

Post a Comment