Saturday, December 23, 2017

چگونه چندوظیفه را همزمان انجام دهیم؟

در زندگی همواره در موقعیت هایی قرار می گیریم تا چند وظیفه را همزمان انجام دهیم ولی چگونه؟
1.      اهداف خود را بنویسید. اهداف، مسیر حرکت شما را مشخص می کند.
2.      اهداف و برنامه های خود را ارزیابی کنید و ببینید کدامشان را می توان همزمان انجام داد زیرا همه برنامه ها را نمی توان همزمان انجام داد.
3.      برای انجام کارهایی که تمرکز کامل می طلبد، زمان جداگانه اختصاص دهید.
4.      کارهای روزمره، آشنا و مسلط به آن را برای چند وظیفه گی/مولتی تسکینگ انتخاب کنید. برای یادگیری یک فعالیت جدید یا پیچیده، نیاز به تمرکز کامل دارید و نمی توانید آن ها را همزمان با سایر کارها انجام دهید.
5.      برنامه ریزی کنید: نمی توان همه وقفه ها و تماس های تلفنی را پیش بینی کرد. به خاطر همین برنامه ریزی کنید که کارهای مهم و فوری را اول انجام دهید.
6.      کار کنید: اگر می دانید که بعدازظهر باید کاری را با عجله انجام دهید، کارتان را از صبح زود آغاز کنید تا با آمادگی کامل به کار بعدازظهر برسید.
7.      زمان اضافه در نظر بگیرید: با توجه به اینکه نمی توان همه عواملی که سبب وقفه در کار می شود را پیش بینی کرد، بهتر است موقع تخمین زدن زمان برای پایان رساندن یک کار، مقداری وقت اضافه نیز در نظر گرفت.
8.      در یک زمان، یک کار انجام دهید اما جایگزین کنید. زمانی که مشغول انجام یک کار مهم هستید، می توانید کار دیگری که نیاز به توجه کمتری دارد را نیز انجام دهید مثل شستن لباس ها در ماشین لباس شویی. برای انجام کار دیگر نیاز به تنظیم آلارم و یادآور دارید.
9.      کارهای غیرضروری را حذف کنید. اگر می خواهید چندین کار را همزمان به طور موثر انجام دهید، کارهای غیرضروری را از لیست خود حذف کنید مگر زمانی که کاری روزمره، کسل کننده و مکانیکی انجام می دهید. در این موقع برای گذراندن زمان می توانید فعالیتی دیگر انجام دهید مثلا موقع رنگ آمیزی دیوار اتاقتان، می توانید به موسیقی، رادیو و یا یک کتاب صوتی گوش بسپارید.    
10.  کارهای که نمی توانید حذف کنید را ساده کنید: اگر مشغول انجام کارهای روزمره هستید، آنها را ساده کنید و به مرور زمان ببینید چگونه می توان آن کار را بهبود بخشید.
11.  وظایفی که با هم همخوانی دارند را برای مولتی تسکینگ انتخاب کنید. خواندن و گوش کردن به سخنرانی ها، هر دو فعالیت های ذهنی هستند و هر دو نیاز به تمرکز یکسانی دارند. چنین کارهایی را نمی توان همزمان انجام داد ولی می توان یک وظیفه فیزیکی را با یک وظیفه ذهنی همزمان انجام داد مثل اطو کردن لباس ها و گوش دادن به رادیو.
12.  کارهایی را برای مولتی تسکینگ انتخاب کنید که نیاز به وقفه زمانی دارند. شخصا زمانی که لباس ها را داخل ماشین لباس شویی می اندازم و ماشین را به مدت 40 تا 50 دقیقه تنظیم می کنم، در این مدت اتاقم را تمیز و مرتب می کنم.
13.  زمانی که مشغول انجام یک پروژه بزرگ هستید، چندین وظیفه کوچک و ساده برای انجام دادن در وقفه های کاری خود انتخاب کنید.
14.  از زمان انتظار به نحو موثر استفاده کنید: زمانی که منتظر هستید مثلا در ایستگاه های اتوبوس، قطار، فرودگاه یا سایر ادارات، زمان انتظار را تخمین بزنید و ببینید چه کارهایی می توانید در این مدت انجام دهید. به طور مثال می توانید کتاب بخوانید یا ایده های خود را یادداشت کنید.

15.  با سرعتی کار کنید که می توانید تحمل کنید. زمانی که به استراحت نیاز دارید، استراحت کنید زیرا مولتی تسکینگ به تمرکز نیاز دارد.
یادداشت: این مقاله ترجمه ی این مقاله از وبسایت Wiki How است. 

Thursday, November 23, 2017

کتاب رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی

خواندن کتاب "رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی" نوشته ج. ویلیام وُردِن، ترجمه محمد قائد را به پایان بردم. مرگ، بخشی از زندگی است و همه ما روزی با مرگ عزیزانمان روبرو خواهیم شد. با این حال، پذیرفتن حقیقت مرگ برای همه ما سخت و ناگوار می آید. مصیبت دیدگان به سوگواری نیاز دارند. ترجمه فارسی کتاب "رنج و التیام در سوگواری و داغدیدگی" در نه فصل تنظیم شده است:

فصل اول) دلبستگی، فقدان و تکالیف سوگواری: وُردِن در این فصل می گوید: ما به سوگواری نیاز داریم و برای اتمام سوگواری نیازمندیم تا چهار تکلیف را پشت سر گذاشته، اگر کسی نتواند یکی از این تکالیف را به پایان برساند بدین معناست که سوگواری او به پایان نرسیده است. چهار تکلیف سوگواری عبارتند از: تکلیف 1) پذیرش واقعیت فقدان، تکلیف 2) گذر از دردِ مصیبت، تکلیف 3) انطباق با محیطی که شخص فقید در آن حضور ندارد و تکلیف 4) تغییر جای متوفی از نظر عاطفی و ادامه دادن به زندگی.  

فصل دوم) واکنش های بهنجار در برابر ماتم: سوگواری بی مسئله: وُردِن، واکنش های بهنجار در برابر ماتم را به چهار دسته تقسیم می کند:
الف) احساسات: اندوه، خشم، گناه و خویشتن نکوهی، اضطراب، تنهایی، خستگی، درماندگی، شوک، حسرت، رهایی، آسودگی، و کرختی.
ب) حس های بدنی: پوکی و خالی بودن معده، فشار در قفسه ی سینه، فشار در گلو، حساسیت بیش از اندازه به سر و صدا، احساس غیر شخص شدن، تنگی نفس و احساس خفگی، ضعف عضلانی، کم بنیگی، و خشکی دهان.
ج) شناخت ها: ناباوری، گیجی، دلمشغولی، احساس حضور، و توهمات.
د) رفتارها: اختلال در خواب، اختلال در اشتها، حواس پرتی، گوشه گیری، به خواب دیدن متوفی، پرهیز از هر آنچه متوفی را به یاد بیاورد، جستجو و صدا زدن، آه کشیدن، تحرک مفرط و بیقراری، گریستن، دیدار از جاها یا حمل اشیایی که متوفی را به یاد می آورد، و حفظ اشیای متعلق به متوفی.
وُردِن، عوامل تعیین کننده ماتم را چنین ذکر می کند: 1) متوفی که بود؟ 2) ماهیت رابطه (شدت دلبستگی، تامینی که آن دلبستگی ایجاد می کرد، دوگانگی در رابطه، و تضادها با متوفی)، 3) نوع مرگ، 4) پیشینه ها، 5) متغیرهای شخصیتی، 6) متغیرهای اجتماعی، 7) فشارهای روحی جاری.

فصل سوم) مشاوره ی ماتم: اهداف مشاوره ماتم عبارتند از: 1) افزایش واقعیت فقدان، 2) کمک به مشاوره گیرنده تا با تاثیرهای بارز و نفهته فقدان مقابله کند، 3) کمک به مشاوره گیرنده تا بر موانع مختلف در راه انطباق با فقدان فایق آید و 4) تشویق مشاوره گیرنده تا به گونه ای مناسب با متوفی وداع کند و به سر زندگی خویش برگردد.

فصل چهارم) واکنش های نابهنجار در برابر ماتم: سوگواری پیچیده: در این فصل، وُردِن عواملی که مانع اتمام سوگواری فرد می شود را توضیح می دهد. از جمله: عوامل ارتباطی (رابطه دوگانه، رابطه سرشار از وابستگی، رابطه سرشار از اختلاف)، عوامل پیرامونی (نامشخص بودن فقدان مثل زمانی که شوهر زنی مفقودالاثر است و همسرش نمی داند مرده است یا زنده)، عوامل پیشینه ای (تاثیر فقدان های گذشته بر فقدان جاری)، عوامل شخصیتی، عوامل اجتماعی (ضایعه در برابر جامعه غیرقابل بحث باشد مثل خودکشی، جامعه فقدان را نفی کند مثل سقط جنین، و نبود شبکه ای از حمایت اجتماعی).

فصل پنجم) ماتم درمانی: گره گشایی از ماتم بیمارگونه: هدف ماتم درمانی، شناسایی و حل کشاکش جدایی است که مانع تکمیل وظایف سوگواری در افرادی می شود که ماتم شان ناپیداست، به تاخیر افتاده است، مفرط است یا بیش از حد به درازا کشیده است.

فصل ششم) ماتم بر انواع خاص ضایعه: در این فصل، وُردِن به توضیح ماتم براساس انواع خاص ضایعه از جمله خودکشی، مرگ ناگهانی، مرگ ناگهانی اطفال، سقط جنین غیرعمدی، مرده زایی، سقط جنین، ماتم پیشاپیش و ایدز می پردازد.

فصل هفتم) ماتم و سازمان خانواده: در این فصل وُردِن راجع به مرگ فرزند، مرگ والدین و تاثیر مرگ روی سالمندان توضیح می دهد.  

فصل هشتم) ماتمِ شخصی مشاور: در این فصل، وُردِن راجع به ماتم شخصی مشاوران و تاثیر آن روی کمک رسانی به مصیبت دیدگان صحبت می کند.

فصل نهم) آموزش برای مشاوره ماتم: در این فصل، وِردِن طرح های برای پرداختن به مشاوره ماتم و آموزش افراد برای مشاوره ماتم ارائه می کند.  

قلدری


چند ماه پیش تصویر "لیزی ولاسکوئز" را اولین بار روی مجله ای در کتابفروشی دیدم ولی وقت نداشتم تا مصاحبه را بخوانم اما یک روز که مشغول دانلود کردن مستندهای زندگی نامه ای بودم، چشمم به مستند "یک قلب شجاع: داستان لیزی ولاسکوئز" خورد. فورا آن را دانلود کردم و تماشا کردم. لیزی ولاسکوئز، سخنران انگیزشی امریکایی است. او متولد 13 مارچ 1989 در تگزاس امریکاست. وی چهار هفته قبل از موعد به دنیا آمده و در هنگام تولد فقط 1.219 کیلوگرم وزن داشته است. لیزی از بیماری نادری رنج می برد که مانع از ذخیره چربی در بدنش می شود.
در مستند "یک قلب شجاع: داستان لیزی ولاسکوئز"، ما تصاویری از لیزی، کودکی، دوران تحصیل در مدرسه، موفقیت های تحصیلی و خانواده اش می بینیم. همه چیز به خوبی پیش می رود تا اینکه روزی لیزی ویدیویی در یوتیوب می بیند که فردی عکسی از وی منتشر کرده و نوشته: "زشت ترین زن دنیا". سپس او کامنت های وحشتناک مخاطبان را می خواند. پس از آن، لیزی تصمیم می گیرد با قلدری و تاثیرات مخرب آن روی افراد مبارزه کند.


انجمن روانشناسی امریکا در تعریف قلدری می نویسد: "قلدری نوعی رفتار تهاجمی است که در آن کسی عمدا و به طور مرتب باعث آسیب یا ناراحتی دیگری می شود. آزار و اذیت می تواند به صورت تماس فیزیکی، کلمات یا اقدامات ظریف تر باشد". افرادی که مورد قلدری قرار می گیرند، تجربیاتی از قبیل افسردگی، اضطراب، افزایش اندوه و تنهایی، بی نظمی در الگوهای خواب و غذاخوردن، کاهش علاقه به انجام فعالیت های مورد علاقه شان، افت تحصیلی، ترک مدرسه، کاهش اعتماد به نفس، کاهش عزت نفس، کابوس دیدن و ابتلا به بیماری پشت سر می گذارند. در برخی موارد، افرادی که مورد قلدری قرار گرفته خودکشی و به زندگی خود خاتمه داده اند.
دختران بیشتر از سوی پسران و دختران مورد قلدری قرار می گیرند در حالی که پسران معمولا از سوی پسران مورد قلدری واقع می شوند. کودکان و جوانان دارای معلولیت، کودکان و جوانان همجنس گرا، کودکان و جوانان اقلیت های قومی بیشتر از سایرین در معرض قلدری قرار گرفتن هستند. به طور مثال در افغانستان، کودکان هندو و سیک بیشتر از بقیه مورد قلدری در مدرسه قرار می گیرند تا جایی که با توجه به گزارش های خبری، مجبور به ترک تحصیل و مدرسه شده اند. دختران و زنان هم در فضاهای مجازی به کرات مورد حمله قلدران قرار می گیرند. به گونه ای که خیلی ها مجبور می شوند با اسم مستعار در شبکه های اجتماعی، فعالیت کنند.
قلدری حتی روی خود قلدرها و شاهدان قلدری نیز تاثیرات مخربی دارد. افرادی که از کودکی، قلدری کردن را شروع می کنند در بزرگسالی به نوشیدن مشروبات الکلی، استفاده مواد مخدر، جنگ با اطرافیان، تخریب اموال، ترک تحصیل، درگیر شدن در فعالیت های جنسی زودرس، و خشونت علیه همسر و کودکان در خانواده اقدام می کنند. شاهدان قلدری هم گرفتار استفاده از مواد مخدر، بیماری های روانی چون اضطراب و افسردگی و ترک تحصیل می شوند.
برای مبارزه با قلدری، ابتدا با قلدری و تاثیرات مخرب قلدری روی افراد آشنا شوید. رفتار کودکان خود را مورد مطالعه قرار دهید. اگر آن ها را ناراحت و غمگین دیدید، علت آن را جویا شوید؛ ممکن است توسط همکلاسی یا فردی دیگر مورد قلدری قرار گرفته باشد. در داخل خانه، روبروی کودکان به مشاجره با همسرتان نپردازید. علیه کودک خود قلدری نکنید. به کودکان خود آموزش دهید که هر گاه مورد قلدری قرار گرفتند، به معلم یا به شما گزارش دهند. به کودکانتان آموزش دهید که خودشان علیه قلدر، قلدری نکنند. از کودکانتان بخواهید همیشه با دوستانشان در ارتباط بوده و هرگز تنها نباشند.

در پایان، امیدوارم از تماشای سخنرانی لیزی با عنوان "چگونه خود را تعریف می کنید؟" لذت ببرید. از داشته های خود لذت ببرید!

Friday, August 11, 2017

چطور عاشق تاریخ شویم؟

هر از گاهی رمان های تاریخی می خوانم و فیلم های تاریخی تماشا می کنم ولی هنوز که هنوز است راجع به تاریخ آنقدر که می بایست، نمی دانم. یک شب کتاب "اختناق هندوستان" از ویل دورانت را دانلود کردم و شروع کردم به خواندن کتاب. یک لحظه متوجه شدم از خواندن کتاب لذت می برم. پس از آن تصمیم گرفتم "تاریخ تمدن" ویل دورانت را هم دانلود کنم و بخوانم. این کتاب خیلی دوست داشتنی است و دلم می خواهد از این به بعد هر چقدر می توانم تاریخ بخوانم. دیشب فکر می کردم چطور می توانم علاقه ام به تاریخ را حفظ کنم و مطمئن شوم که از این به بعد تا روزی که زنده هستم، تاریخ خواهم خواند. گوگل گردم و مقاله ای پیدا کردم که در ادامه بخش هایی از آن را ترجمه کرده ام، مثال ها را کمی تغییر داده ام.
روش اول) یادگیری تاریخ از خانه
1.      لیستی از دوره تاریخی مورد علاقه خود تهیه کنید: فکر کنید کدام دوره های تاریخی شما را به هیجان می آورد؟ راجع به آن دوره شروع به مطالعه کنید. مثلا دوره امیر شیرعلی خان یا دوره امان الله شاه.
2.      آنلاین شوید و لیستی از کتاب های زندگی نامه ای و تاریخی پیدا کنید: کتاب هایی راجع به موضوعات مورد علاقه خود گوگل کنید و نام پنج کتاب را یادداشت کنید. سپس به کتابخانه عامه شهر خود مراجعه و آن کتاب ها را درخواست دهید.
3.      رمان های تاریخی بخوانید: خواندن تاریخ به شکل رمان بسیار جالب است. رمان های "عبدالخالق" از "رزاق مامون" و "دختر وزیر" از "لیلیاس همیلتون" از جمله رمان های تاریخی جالب راجع به تاریخ افغانستان می باشد. راجع به تاریخ جهان هم رمان های تاریخی فراوانی وجود دارد.
4.      مستندها و فیلم تاریخی تماشا کنید: مستندهای تاریخی بهترین راه برای تصور کردن گذشته هستند. مستندسازان تاریخی از عکس ها، فایل های صوتی و ویدیوهای تاریخی فیلم های جذاب و مهیجی می سازند.
روش دوم) از اماکن تاریخی دیدن کنید
1.      از اماکن تاریخی شهر خود دیدن کنید: یا گوگل کنید یا از دوستان و اطرافیان خود راجع به اماکن تاریخی شهر خود مثل موزیم ها و آبدات تاریخی بپرسید و از این اماکن دیدن کنید.
2.      لیستی از اماکن تاریخی مهم در کشور خود تهیه کنید: یک ایده بسیار عالی است که راجع به گذشته کشور خود بدانید. لیستی از اماکن تاریخی ملی که باید ببینید، گوگل کنید. چند سال طول می کشد تا از همه اماکن تاریخی کشور خود بازدید کنید اما تهیه لیست، قدم اول است. معمولا پایتخت کشورها، بهترین مکان برای دیدن اماکن تاریخی مهم کشورهاست.
3.      بازدید از اماکن تاریخی مهم در جهان: هر چقدر بیشتر تاریخ بخوانید، بیشتر تشنه مطالعه تاریخ و سفر به دوره های تاریخی مختلف می شوید. راجع به دوره های تاریخی و اتفاقات مهم در سطح جهان فکر کنید. اگر یک ماشین زمان داشتید، دلتان می خواست به کدام دوره تاریخی سفر کنید؟ البته ماشین زمان وجود ندارد ولی می توانید مکان های تاریخی و فرهنگی مهم را در سایت یونسکو چک کرده و برای سفر به آن اماکن برنامه ریزی کنید.
4.      آنلاین شوید و هزینه و قوانین مربوط به بازدید از اماکن تاریخی را مطالعه کنید: قبل از سفر و رفتن به موزیم ها و اماکن تاریخی، آنلاین شده و هزینه تکت و قوانین بازدید از اماکن تاریخی را مطالعه کنید. مثلا عکاسی در موزیم ها اجازه نیست، پس با خود کامره نبرید. به اشیای تاریخی هم دست نزنید.
5.      یک کتابچه همراه خود ببرید: یک کتابچه و پنسل همراه خود به موزیم ها و اماکن تاریخی ببرید. نکات جالب راجع به هر آنچه می بینید را در کتابچه خود یادداشت کنید. از قلم استفاده نکنید زیرا ممکن است جوهر قلم روی آثار تاریخی بریزد و آن ها را خراب کند.
6.      از راهنما سوال بپرسید: اگر در موزیم ها و اماکن تاریخی راهنما وجود دارد و سرشان شلوغ نیست، سوالات خود را حتما از آن ها بپرسید. آن ها برای جواب دادن به سوالات شما آموزش دیده اند.
روش سوم) برنامه ریزی برای تاریخ
1.      در جدول هفتگی خود، روزهایی را برای مطالعه تاریخ اختصاص دهید. به خودتان فرصت داده و از مطالعه تاریخ لذت ببرید. مطالعه تاریخ را جزئی از برنامه های هفتگی خود بسازید. در طول هفته، یک کتاب تاریخ بخوانید یا از موزیم ها دیدن کنید یا فیلمی تاریخی بخوانید و نکات جالب را یادداشت کنید.
2.      از اماکن تاریخی و موزیم ها در روزهای آخر هفته و تعطیلات دیدن کنید. از اعضای خانواده و دوستانتان بخواهید تا شما را همراهی کنند.
3.      حداقل سالی یک بار از اماکن تاریخی خارج از شهر خود دیدن کنید. البته چنین کاری هزینه دارد. پس عجله نکنید، برای عاشق تاریخ شدن هیچ وقت دیر نیست. با برنامه ریزی و اختصاص بودجه برای سفر به یک شهر تاریخی می توانید سالی یک بار از یک شهر تاریخی دیدن کنید.
4.      اوقات خود را با سالمندان خانواده سپری کنید: مهمانی های خانوادگی بهترین زمان برای یادگیری تاریخ شخصی و خانواده خود است. از سالمندان خانواده مثل پدربزرگ ها و مادربزرگ ها راجع به مکان ها و اتفاقات مهمی که آن ها در طول زندگی شان شاهد بوده، بپرسید. اجازه ندهید آن ها تاریخ خانوادگی خود را با خود به گور ببرند، یک روز افسوس خواهید خورد. 

Tuesday, April 4, 2017

موزیم ملی افغانستان

موزیم ملی افغانستان در سال 1918 در منطقه باغ بالای کابل تاسیس شد که در آن زمان عجایب خانه نام داشت. موزیم ملی افغانستان در سال 1931 با روی کارآمدن نادرشاه  به جایگاه فعلی در منطقه دارالامان در جنوب غربی شهر کابل  منتقل و به نام موزیم کابل مسمی گردید. مجموعه ای از گنجینه آثار تاریخی و میراث فرهنگی افغانستان که توسط باستان شناسان از خاک خود افغانستان کشف شده، در این موزیم قرار دارد.
در زمان شاه امان الله، یکی از ماده های نخستین قانون اساسی افغانستان به کاوش و حفظ آثار تاریخی افغانستان اختصاص یافت. براساس این ماده، شعبه حفریات و موزیم زیر نظر وزارت معارف افغانستان در راستای کشف و حراست آثار تاریخی و انتقال آنها به موزیم ملی افغانستان به کمک هیات باستان شناسی فرانسه در افغانستان (دافا) آغاز به کار کرد.
دولت افغانستان از باستان شناسان روسی به رهبری ویکتور سیریانیدی خواست تا در آی خانم و طلا تپه کاوش کنند. در سال 1978، ویکتور سیریانیدی و گروهش موفق به کشف طلای باختری شدند. ویکتور سیریانیدی کتابی راجع بهطلای باختری افغانستان در سال 1985 نگاشت. در زمینه طلای باختری می توانید مستند افغانستان و راز طلا ساخته شبکه تلویزیونی فارسی زبان من و تو را نیز تماشا کنید.




موزیم ملی افغانستان در طول جنگ ها مورد غارت و تخریب قرار گرفت. اولین بار در شورش های سال 1929 پس از مرگ شاه امان الله که در نتیجه تعدادی از مجسمه های تاریخی نابود شد. باری دیگر پس از ورود نیروهای مجاهدین به کابل که از ساختمان موزیم ملی به عنوان سنگر استفاده نمودند و بخش عظیمی از گنجینه موزیم ملی نابود یا غارت شد. در زمان طالبان هم بیشتر مجسمه های موزیم ملی کابل که از نظر طالبان کفرآمیز تلقی می شدند، از بین برده شد.
عمراخان مسعودی –مدیر موزیم کابل- در زمان جنگ های داخلی و طالبان موفق شد بیشتر از بیست هزار اثر تاریخی موزیم را به مناطق امن منتقل کند. او در سال 2005، جایزه جهانی شاهزاده کلاوس هلند را به خاطر نجات آثار موزیم ملی افغانستان دریافت کرد. امیدوارم کارگردانی مثل Aleksandr Sokurov پیدا شود و فیلمی مثل Francofonia راجع به موزیم ملی افغانستان و تلاش های عمراخان مسعودی برای حفظ آثار تاریخی افغانستان بسازد. به قول Aleksandr Sokurov، موزه ها در زمان جنگ باید آماده دفاع از خود باشند.

Sunday, April 2, 2017

موزه لوور در زمان جنگ جهانی دوم


فیلم Francofonia ساخته Aleksandr Sokurov راجع به موزه لوور در زمان جنگ جهانی دوم است، زمانی که نازی ها فرانسه را اشغال می کنند. نازی ها دیپارتمنت Kunstschutz به منظور حفاظت از آثار هنری زمان جنگ تاسیس می کنند ولی بیشتر از این طریق آثار هنری را می ربایند. Count Franz Wolff-Metternich افسر آلمانی، متخصص تاریخ هنر و مسئول Kunstschutz در فرانسه از 1940-1942 بود. او به محض ورود به پاریس با Jacques Jaujard -مدیر موزه لوور- ملاقات می کند و نگرانی خود مبنی بر حمله هوایی به پاریس و بمباران موزه لوور ابراز می دارد. آن ها با کمک یکدیگر، برخی از آثار هنری موزه لوور از جمله تابلوی مونالیزا و مجسمه منشی مصری نشسته را به مکانی دیگر منتقل می کنند تا از حملات هوایی مصون باشد. 
 
در قسمت هایی از فیلم، امپراطور ناپلئون ظاهر می شود و به کارگردان که روایت کننده فیلم است، می گوید: من برای هنر به جنگ رفتم. همه آثار هنری لوور متعلق به من است، بدون من لوور وجود نداشت تا عظمت ناپلئون، مشاوران هنری، ناخداها و کشتی هایش را که در دل طوفان های غیر قابل پیش بینی اقیانوس ها توانست آثار هنری را از مصر و دیگر کشورها به فرانسه منتقل کند،به کارگردان و مخاطب یادآوری کند. قسمت خنده دار فیلم هم جایی است که امپراطور ناپلئون به محفظه شیشه ای که یک مومیایی مصری در آن نگهداری می شود، چند ضربه با انگشت می زند تا مثلا بگوید: پاشو مومیایی، پاشو!


Monday, March 27, 2017

روز جهانی آگاهی از اوتیسم

دوم آپریل، روز جهانی آگاهی از اوتیسم است و دیروز فیلم Life, animated به کارگردانی راجر راس ویلیامز را دیدم راجع به زندگی Owen Suskind، پسر جوانی که از سه سالگی به اوتیسم مبتلا می شود، نمی تواند صحبت کند ولی به کمک انیمیشن های دیزنی موفق به صحبت کردن و برقراری ارتباط با اعضای خانواده اش می شود. او موفق می شود تمام دیالوگ های انیمیشن های دیزنی را حفظ کند و شخصیت های Sidekicks را نقاشی کند. این فیلم نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم مستند در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار بود.
این فیلم براساس کتابی ساخته شده که Ron Suskind پدر Owen، براساس دو دهه زندگی او نوشته است. Ron Suskind، روزنامه نگار برنده جایزه پولیتزر در سال 1995 به خاطر کتابش A Hope in the Unseen می باشد. دیگر کتاب های او عبارتند از:
The Price of Loyalty, The One Percent Doctrine, The Way of the World, Confidence Men, Life, Animated: A Story of Sidekicks, Heroes, and Autism
فیلم Life, animated بهترین فیلمی بود که راجع به اوتیسم دیدم. دو فیلم خوب دیگر که می توانم راجع به اوتیسم معرفی کنم، عبارتند از: Autism in Love راجع به چهار فرد بزرگسال است که به دنبال برقراری روابط عاشقانه هستند و The Black Balloon راجع به کشمکشهای درونی و عاطفی یک برادر با برادر دیگرش مبتلا به اوتیسم، می باشد.


Thursday, March 9, 2017

خشونت علیه زنان از نگاه کارتون

تصویر بیانگر هزاران کلمه است. در این پست کارتون هایی راجع به خشونت علیه زنان در افغانستان، خاورمیانه و جهان از 
کارتونیست های مختلف می بینید

نابودی

Moro- کارتونیست کوبایی


حجاب اجباری

مهدی امینی- کاریکاتوریست از افغانستان

Dario Castillejos- کارتونیست مکزیکی
 
Ares- کارتونیست کوبایی


سنگسار

شهید عتیق الله- کاریکاتوریست از افغانستان



سلیمان ادریسی- کاریکاتوریست از افغانستان


ازدواج کودکان

Rafat Alkhateeb - کارتونیست اردنی
 

ختنه زنان

Doaa Eladl- کارتونیست مصری

سندرم استکهلم

Ramses Morales Izquierdo- کارتونیست کوبایی

کودک سرباز

rodrigo- کارتونیست پرتغالی

منبع
http://www.cartoonmovement.com

Tuesday, March 7, 2017

فارنهایت 451

"Where books are burned, in the end people will be burned". Heinrich Heine, 1821 German Poet

اشاره: اگر هنوز رمان/ فیلم فارنهایت 451 را نخوانده/تماشا نکرده اید، صحنه هایی از رمان/ فیلم در این متن لو رفته است

آخر هفته رمان علمی- تخیلی فارنهایت 451 به قلم "ری بردبری" را خواندم و امروز عصر فیلمش را به کارگردانی فرانسوا تروفو تماشا کردم. کتاب راجع به سانسور حکومتی و کتاب سوزی است. ری بردبری ایده نوشتن کتابش را از کتاب سوزی در دوران هیتلر و سوزاندن کتابخانه های اسکندریه گرفته است. او می گوید: اگر  در اسکندریه این اتفاق افتاده بود، اگر در برلین اتفاق افتاده بود، می توانست هر جای دیگری هم در آینده اتفاق بیفتد. 





451 درجه فارنهایت، دمای است که کاغذ در آن شروع به سوختن می کند. کتاب ها در رمان/فیلم در جامعه دشمن شادی مردم تلقی شده و داشتن کتاب جرم پنداشته می شود. آتش نشان ها موظف هستند افراد دارای کتاب را دستگیر و کتاب های آن ها را در ملاعام بسوزانند. رمان/فیلم راجع به آتش نشانی به نام گای مونتاگ است که هیچ کدام از کتاب هایی را که می سوزاند، نخوانده است تا اینکه با دختری به نام کلاریس ملاقات می کند. کلاریس از او می پرسد: آیا او تا به حال هیچ یک از کتاب هایی را که سوزانده، تا به حال خوانده یا نه؟ سپس روزی که مونتاگ و همکارانش به خانه پیرزنی می روند تا کتاب هایش را بسوزانند، پیرزن خانه اش را ترک نمی کند و تصمیم می گیرد با کتاب هایش بسوزد. زن جمله ای از لاتیمر که به همراه نیکلاس ریدلی به دلیل حمایت از جین گری سوزانده شد، به زبان می آورد: "امروز به لطف خدا چنان شمعی برافروزم که شعله اش هرگز به خاموشی نگراید".




هنگامی که مونتاگ به خانه برمی گردد، با همسرش لیندا راجع به قضیه صحبت می کند. بخشی از دیالوگ آن دو:

-          باید یه چیزی تو کتابا باشه که یه زنو تو خونه آتیش گرفته نگه داره؛ باید یه چیزی باشه. آدم جونشو بالای چیز الکی نمی ده.
-          زن یه جورایی احمق بوده!
-          مثل من و تو عقلش سر جاش بود- شایدم بیشتر از ما- و ما سوزوندیمش. تمام شب سعی کردم اینا رو از سرم بیرون بریزم. شاید یه عمر طول بکشه یه نفر یکی از فکراشو بیاره رو کاغذ، دنیا و زندگی رو خوب نگاه کنه و بعد، بعد نوبت منه که دو دقیقه ای همه چیو نیست و نابود کنم.
-          دست از سرم بردار.
-          دست از سرت بردارم! به همین راحتی، اما چطوری دست از سر خودم بردارم؟ نباید به همین راحتی همه چیو فراموش کنیم.

کتاب سوزی، اقدام به نابودی یک یا چندین نسخه از کتاب به وسیله آتش در ملا عام و با انگیزه های سیاسی، دینی و اخلاقی است. خمیر کردن و رنده کردن کتاب ها نیز از دیگر اشکال نابودی کتاب ها در عصر حاضر است. چندی پیش جی کی رولینگ- نویسنده مجموعه کتاب های هری پاتر- از ترامپ به دلیل ممنوعیت سفر مسلمانان هفت کشور به امریکا انتقاد کرد و عده ای او را تهدید کردند که کتاب هایش را آتش می زنند. در اواخر دهه 1990 و کمی پس از چاپ نخستین کتاب از مجموعه هری پاتر، نگرانی هایی در مورد جادو و قدرت های ماوراءالطبیعه و تضاد آنها با آموزه های انجیل به وجود آمد. در دسامبر 2011 یک گروه مذهبی به دلیل شیطانی خواندن کتاب های هری پاتر، تعدادی از آن ها را در نیو مکزیکو سوزاندند و یک واعظ مذهبی در شمال شرقی امریکا، طی مراسمی نسخه های کتاب "هری پاتر و تالار اسرار" را ریز ریز کرد.


در افغانستان، فرخنده ملکزاده به اتهام سوزاندن قرآن در شاه دوشمشیره در تاریخ 28 حوت 1393 پس از حمله صدها تن مرد خشمگین کشته و جسدش در بستر خشک دریای کابل سوزانده شد. در 3 جوزا 1388 تعدادی از کتاب های افغانی که تازه در ایران چاپ شده بودند در مرز نیمرز توقیف و به امر وزارت فرهنگ به دریای هیرمند ریخته شدند. والی نیمروز در توجیه این واقعه به خبرنگار اسوشیتد پرس گفت: "این کتاب ها از مرمی طالبان هم خطرناک تر بودند". در زمان حکومت نادرخان، سراج التواریخ- مهم ترین کتاب تاریخی افغانستان- به قلم فیض محمد کاتب ممنوع شد. همچنین در دوره کمونیستی، کتاب های اسلامی ممنوع بود و در دوره مجاهدین "کتاب های سرخ" ممنوع شد. در اولین روزهای ورود مجاهدین به کابل، چندین کتابخانه عمومی به غارت رفت و چندین بار مراسم کتاب سوزی برگزار شد، از جمله در "انجمن نویسندگان"، که در آن "کتاب های ضاله" را نابود می کردند. در زمان طالبان دشمنی با کتاب تا حدی زیاد شد که مردم از شدت ترس، کتابخانه های شخصی شان را در زمین گور کردند.


War On Knowledge by Doaa Eladl



در رمان/ فیلم فارنهایت 451، مردم از ترس آتش نشان ها کتاب هایشان را میان توستر، لوستر، سبد لباس ها و بین لباس ها، جیب های لباس نوزادان، کف اتاق، داخل تلویزیون های ساختگی، داخل مبلمان، قوطی سیگار، قوطی شکلات، وسایل استوانه مانند مثل کوزه، گلدان و فلاسک چای، پشت قاب عکس و جعبه ساعت جاسازی می کردند. حتی عده ای مثل زنی که خودش را سوزاند در زیر شیروانی خانه اش کتابخانه ای پنهانی ساخته بود.  
صحنه ای از کتاب سوزی نازی ها در فیلم کتاب دزد (2014) نیز به تصویر درآمده است.


نازی ها شب 10 ماه می 1933 مراسم کتاب سوزی را در محوطه ببل پلاتز شهر برلین آغاز کردند. به گزارش دویچه، الان میدان ببل پلاتز میزبان یک کتابخانه در هوای آزاد با بیش از 30 هزار کتاب راجع به تنوع و گوناگونی است


Sunday, February 5, 2017

حقایق جایگزین در فیلم های دختری در قطار و چراغ گاز

اشاره: اگر هنوز فیلم های دختری در قطار و چراغ گاز را  تماشا نکرده اید، چند نکته راجع به فیلم ها در این متن لو رفته است.

سلطه طلبان و خودکامگان، از روش های مخربی جهت برقراری ارتباط با اطرافیان خود و به انقیاد کشاندن آنان استفاده می کنند مثل تحقیر، تجسس در امور شخصی، تهدید به انتقام کردن ولو هیچ صدمه ای به آن ها نرسانده باشید، و وحشتناک تر از اینها، استفاده از تکنیک "Alternative Facts/ حقایق جایگزین" است. حقایق جایگزین را می توان با واژه هایی از کتاب 1984 مانند "doublethink" که به باور توام دو حقیقت متضاد اشاره دارد و همچنین "Newspeak" که به بیانات گمراه کننده توسط حکومت تعبیر شده است، مقایسه کرد. ترامپ و ترامپیست ها علاقه به خصوصی به استفاده از این تکنیک دارند. ولی اگر می خواهید بدانید تکنیک حقایق جایگزین دقیقا چگونه عمل می کند، فیلم های "دختری در قطار" و "چراغ گاز" را تماشا کنید. 


فیلم دختری در قطار به کارگردانی تیت تیلور در سال 2016 ساخته شد. در این فیلم، زنی الکلی به نام ریچل، زندگی سختی پشت سر می گذارد. او همیشه به خاطر می آورد شوهرش وی را به خاطر اخراج شدن از کار، ملامت و سرزنش می کند. تام-شوهرش- پس از طلاق دادن او با زنی به نام آنا ازدواج می کند و از او صاحب فرزند می شود. آن ها خدمتکاری به نام مگان دارند که در همسایگی شان زندگی می کند و ریچل که هر روز با قطار به لندن رفت و آمد می کند، همیشه مگان و شوهرش را از قطار می بیند و تصور می کند آنان زوج خوشبختی هستند تا اینکه روزی مگان را در حال بوسیدن مردی غریبه بالای پشت بام خانه اش می بیند. عصر آن روز پس از نوشیدن الکل در بار، به سوی خانه مگان حرکت می کند ولی با سر و وضعی خون آلود به خانه برمی گردد و روز بعد اعلامیه مفقودی مگان را در روزنامه می بیند. پلیس از ریچل بازجویی می کند ولی او چیزی به خاطر نمی آورد حتی نمی داند چرا لباس هایش خونی است؟ پلیس به او می گوید: دیگر دور و بر خانه ی شوهر سابقش ظاهر نشود ولی او از ترس اینکه مبادا بلایی سر مگان آورده باشد، شروع به تحقیق راجع به ماجرا می کند. روزی ریچل در قطار با همسر رئیس شوهر سابقش برخورد می کند، ریچل به خاطر رفتار بدش با او عذرخواهی می کند ولی او در جوابش می گوید: تو کاری نکرده ای ریچل، شوهرت با همه در محل کار ارتباط جنسی داشت، به خاطر همین از کار اخراج شد.

فیلم چراغ گاز به کارگردانی جورج کیوکر در سال 1944 ساخته شد. در این فیلم، زنی به نام پایولا عاشق جوانی پیانیست به نام گرگوری می شود و پس از ازدواج با او در ایتالیا به خانه ای در لندن که از خاله اش آلیس بهش ارث رسیده، زندگی می کند. از همان لحظه ورود که پایولا نامه ای میان نت های خاله اش پیدا می کند، گرگوری او را متهم به انجام کارهایی می کند که او اصلا به خاطر نمی آورد و به مرور زمان پایولا به سلامت عقل خودش شک می کند. همسرش هم تلاش می کند به او بقبولاند که مشکل روحی دارد تا بتواند او را در شفاخانه روانی بستری کند.
ولی سلطه طلبان چگونه از تکنیک حقایق جایگزین برای شستشوی مغزی و دستکاری افکار عمومی استفاده می کنند؟ تکنیک حقایق جایگزین شبیه تکنیک چراغ گاز (اصطلاحی برگرفته از فیلم چراغ گاز) عمل می کند که مراحل تکنیک چراغ گاز عبارتند از:

1. آن ها به شما دروغ های عجیب و غریب می گویند: در فیلم دختری در قطار، تام به راچل می گوید: او در مهمانی، ظرف غذا را به سوی دیوار پرتاب کرده و به خانم رئیسش بی احترامی نموده است و در فیلم چراغ گاز، گرگوری نامه را پنهان کرده و به پایولا می گوید: نامه ای وجود نداشته است.

2. آن ها سخنان خود را حتی اگر مدرک قوی داشته باشید، انکار می کنند: در فیلم چراغ گاز، هر بار گرگوری از خانه خارج می شود؛ چراغ های اتاق پایولا کم نورتر شده و او صدای پاهایی روی سقف اتاقش می شنود ولی قبل از برگشتن شوهرش به خانه، چراغ ها دوباره پرنور می گردند. گرگوری همیشه حرف های پایولا را انکار می کند. 


3. آن ها از چیزهایی که برای شما ارزشمند هستند یا قرابت زیادی به شما دارد، به عنوان مهمات استفاده می کنند: در فیلم دختری در قطار، راچل دارای فرزند نمی شود و آنا و تام از این می ترسند مبادا روزی راچل، فرزند آن ها را برباید در حالی که او هرگز چنین قصدی ندارد و در فیلم چراغ گاز، گرگوری به پایولا می گوید: مادر و خاله اش هر دو دیوانه بودند و خاله او در شفاخانه ای روانی فوت است. 

4. آن ها شما را به یک جنگ فرسایشی می برند: در فیلم دختری در قطار، تام همواره راچل را مقصر اعلام می کند و او همیشه در خلوتش با خود درگیر است. پایولا در چراغ گاز هم وضعیتی شبیه راچل دارد.


5. حرف و عمل آن ها یکی نیست: در فیلم دختری در قطار، تام به راچل می گوید: من معشوقه دیگری اختیار کردم چون تو زن ناراحتی هستی. در فیلم چراغ گاز، گرگوری از ترس اینکه هویت واقعیش افشا نشود؛ با عصبانیت نامه را از دست پایولا می قاپد و به او می گوید: به خاطر اینکه تو از همه چیز در این خانه می ترسی، همه چیز را به خاطر آسایش تو به اتاقی بالا منتقل می کنیم. 

6. آن ها با استفاده از شیوه تقویت مثبت، شما را گیج می کنند: گرگوری، هر از گاهی پایولا را به مهمانی می برد تا پایولا فکر کند او شوهر خوبی است و هرگز به او شک نکند. 

7. آن ها می دانند که آشفتگی، مردم را تضعیف می کند: سلطه طلبانی مثل تام و گرگوری می دانند که آشفتگی درونی باعث تضعیف و ایجاد شک نسبت به خودتان خواهد شد، به خاطر همین همیشه تلاش می کنند تا شما را آشفته کنند. 


8. آن ها فرافکنی می کنند: سلطه طلبان در انجام اعمال زشت، خبره هستند و اعتماد به نفس کافی برای نسبت دادن اعمال زشتشان به قربانی خود دارند. این کار را تا اندازه ای تکرار می کنند تا قربانی را مجبور به مقابله به مثل و دفاع کنند. در فیلم دختری در قطار، تام به راچل می گوید: "تو مثل سگ هایی هستی که کسی آن ها را نمی خواهد و با اینکه با آن ها بدرفتاری می کنند ولی همچنان گریه کنان نزد صاحبشان برمی گردند و برایشان دم تکان می دهند". 

9. آن ها تلاش می کنند مردم را علیه شما بسیج کنند: در فیلم دختری در قطار، تام به اندازه ای به راچل و بقیه می گوید: که او الکلی است و همیشه اعمال بدش را پس از نوشیدن الکل، فراموش می کند که راچل همواره فکر می کند، حق با تام است. گرگوری هم آنقدر به پایولا می گوید: تو همه چیز را فراموش می کنی که گاهی نانسی و الیزابت هم به او می گویند: فراموشکار. 

10. آن ها به شما و دیگران می گویند: شما دیوانه هستید: سلطه طلبان، همواره افرادی را استخدام می کنند تا علیه قربانی جبهه بگیرند. در فیلم دختری در قطار، تام به آنا می گوید: راچل، دیوانه است. بدین طریق، او را برای ازدواج با خودش فریب می دهد و پس از به دنیا آمدن فرزندشان، آنا همواره نگران است مبادا راچل، فرزند آن ها را بدزدد. در فیلم چراغ گاز، نانسی از پایولا خوشش نمی آید و با او برخورد سردی دارد.

11. آن ها به شما می گویند که هر کسی به جز آن ها دروغگوست: در فیلم چراغ گاز، گرگوری به پایولا می گوید: راجع به خاله ات تحقیق کردم، او روانی بود و در شفاخانه ای روانی درگذشت. پایولا تلاش می کند تا با بلندخوانی روی خواندن کتابی تمرکز کند ولی همواره حرف های گرگوری به یادش می آید. یک بار هم گرگوری به او می گوید: هیچ نامه ای در دستت نبود و بعدا پایولا نامه را در کشوی میزش پیدا می کند.

تکنیک چراغ گاز، روش مخرب و فرساینده ای است و حتی باهوش ترین افراد هم فریب می خورند. مراحل چراغ گاز را تمرین کنید تا کمتر فریب بخورید. متاسفانه اجتناب از فریب نخوردن، کار سخت و طاقت فرسایی است.