Monday, July 18, 2016

زانوی شادی بغل کردن در عصر تاریکی

اشاره: اگر هنوز مجموعه فیلم "بیگانه" را تماشا نکرده اید، نکاتی راجع به این مجموعه در این متن لو رفته است.

یکی از جالب ترین فیلم های علمی- تخیلی که دیده ام، مجموعه فیلم علمی- تخیلی "بیگانه" است که موضوع این مجموعه تا جایی که من برداشت کردم تمایل انسان به کشتن هم نوع خودش هست تا حمله ی یک موجود به یک سفینه ی فضایی. در اولین قسمت زنی به نام ریپلی به همراه گروهی فضانورد به فضا فرستاده می شود. پس از اینکه سفینه ی آن ها مورد حمله ی یک موجود بیگانه قرار می گیرد، تنها ریپلی موفق به نجات خود می شود. در قسمت دوم، 56 سال طول می کشد تا کمپنی که او را به فضا فرستاده، سفینه ی او را پیدا کند. بعد بهش می گویند:کمپنی گروهی از فضانوردان را به همراه اعضای خانواده شان به آن سیاره فرستاده است. ریپلی راجع به موجود بیگانه با آنان صحبت می کند ولی مسئولین کمپنی حرف های او را باور نمی کنند تا اینکه ارتباط اعضای گروه دوم با کمپنی قطع می شود و کمپنی، ریپلی را به همراه گروهی سربازان حرفه ای و ورزیده به نبرد با موجود بیگانه می فرستد. در قسمت سوم، سفینه ی فضایی ریپلی در اقیانوسی سقوط می کند و او سر از زندانی درمی آورد که خطرناک ترین قاتلان و متجاوزان جنسی در آن نگه داری می شود. از این لحاظ هیچ کس به آن زندان توجهی نمی کند ولی وقتی به کمپنی راجع به ریپلی گزارش می دهند، آن ها به سرعت هیئتی را به زندان برای گرفتن ریپلی می فرستند. تا رسیدن هیئت، موجود بیگانه تعدادی از زندانیان را می کشد. ریپلی از زندانیان می خواهد تا برنامه ای برای کشتن موجود بیگانه طراحی کند، در غیر این صورت شرکتی که ریپلی را به فضا فرستاده بود، برای گرفتن موجود بیگانه خواهد آمد و زندانیان را خواهد کشت. زندانیان حرف او را باور نمی کنند. او در جوابشان می گوید: برای شرکت فقط موجود بیگانه مهم است، من اعضای گروهم را در اولین سفر از دست دادم، سپس با حرفه ای ترین سربازان به جنگ موجودات بیگانه رفتیم ولی جان آن ها هم برای شرکت مهم نبود، حالا فکر می کنید شرکت به افرادی مثل شما که در پایان زندگی شان، خدا را پیدا کرده اند، اهمیت می دهد؟ بالاخره زندانیان متقاعد می شوند برنامه ای برای به دام انداختن موجود بیگانه طراحی کنند ولی ریپلی کمی بعد پی می برد که حامله است و اگر آن ها موفق به کشتن موجود بیگانه هم شوند، کمپنی او را که حامل تخم موجود بیگانه هست، خواهد گرفت. قسمت سوم با فداکاری و از جان گذشتگی ریپلی به پایان می رسد.
به نظرم هر کسی این مجموعه را تماشا کرده، احتمالا مثل من فداکاری ریپلی را تحسین نموده و در پایان فیلم یک آه سرد توام با امید به بقای انسانیت، از نهادش بلغور کرده است. اما زمانی که مخاطب در قسمت چهارم می بیند که کمپنی پس از 200 سال، با کمک دی.ان.ای. ریپلی، دست به خلق ریپلی و تخم موجود بیگانه در رحمش می زند؛ از خود می پرسد که هوش بشر را در همانند سازی همنوعش تحسین کند یا از قدرت بشر در تحریف تاریخ زندگی همنوعش، افسوس بخورد.
فضای هر چهار قسمت فیلم تاریک است. صد البته ما به عنوان بشر نمی توانیم از کارگردان انتظار داشته باشیم در عصر ظلمت و تاریکی که هیولای خونریزی مثل موجود بیگانه که با تخمگذاری در بدن انسان ها، به تولیدمثل می پردازد؛ تقاضای خلق فضای شاد داشته باشیم. با این حال، ریپلی همیشه ما را شاد می کند. مخصوصا زمانی که سر از زندان درمی آورد. در حالی که همه نگران حضور او و بدرفتاری زندانیان با او هستند، او بدون هیچ ترسی پشت میز غذاخوری می نشیند و همراه با زندانیان غذا می خورد. حتی زندانیان از اینکه می بینند او به عنوان یک زن از آن ها ترسی ندارد، از رفتارش به شگفت می آیند. در پایان قسمت چهارم هم ثابت می کند، ریپلی همیشه ریپلی خواهد ماند، فرق نمی کند خدا او را آفریده باشد یا کمپنی او را همانندسازی کرده باشد!
به نظرم تا زمانی که ریپلی در مجموعه فیلم های بیگانه، کیسی در "موج پنجم" و جین گری در "مردان ایکس:آخرالزمان"، بشریت را از خطر نابودی و انقراض نجات می دهند، می توان زانوی شادی بغل کرد و پشتِ قصه تمایل بشر برای کشتن هم نوع خودش تحت نام هر سیستمی که عشقش می کشد، نگشت!

Raising Gazorpazorp

انیمیشین ریک و مورتی یک انیمیشین علمی- تخیلی است که پیرمردی به نام ریک، علاقه مند سفر به سیارات دیگر و ملاقات با موجودات عجیب الخلقه با کمک نوه اش –مورتی- است.
در قسمت هفتم از فصل اول این سریال، مورتی از مغازه ای یک روبات سکس توی می خرد که نتیجه اش به دنیا آمدن موجود عجیب و غریب قرمز رنگی با چهار دست (دو دست روی سر و دوست اطراف شانه ها) و دو پا به نام مورتی جونیور می شود. مورتی از همان ابتدا، بخشی از خودش را در فرزندش می بیند و مانع پدربزرگش می شود که می خواهد او را بکشد.

سپس پدربزرگش، روبات را به آزمایشگاهش می برد تا با تغییر ژن هایش، مانع فرزندآوری دوباره شود و همچنین می خواهد بداند آن روبات از کدام سیاره آمده است. او و سمر به آن سیاره سفر می کنند. موجوادت قرمز رنگ غول پیکر، سمر را دستگیر می کنند ولی ریک با کشتن آن موجودات، سمر را نجات می دهد. سپس او موفق می شود، موجودات غول پیکر را تحت کنترل خودش بیاورد و به او دستور می دهد تمام قطعات شکسته روبات ها را برایش جمع کنند. یک بار که یکی از آن ها، روبات شکسته ای برای ریک می آورد، می خواهد به سمر حمله کند ولی ریک او را تهدید می کند و پس از رفتن او، از سمر می خواهد تا برای محافظت از خودش برقع بپوشد.

مورتی در خانه، مشغول بزرگ کردن بچه اش می باشد و وقتی به مورتی جونیوریاد می دهد که پدر بگوید، او سه کلمه به زبان می آورد: "مرگ، اقتدار، نابودی". مورتی جونیور در نقاشی هایش هم راجع به کشتن نقاشی می کشد. مورتی به مورتی جونیور می گوید: کشتن بد است ولی او قبول نمی کند. بعد می خواهد بیرون برود ولی مورتی از ترس اینکه مبادا مورتی جونیور با بیرون رفتن از خانه، دست به کشتن مردم بزند، مانع خروجش می شود و می گوید: هوای بیرون با گاز مسموم شده است و نمی توانی زنده بمانی ولی بالاخره حوصله اش از خانه سرمی رود و از خانه فرار می کند. در بیرون از خانه شروع به تخریب ساختمان ها و کشتن مردم می کند.

ریک پس از اینکه متوجه می شود، یک سفینه فضایی روبات ها را برای آن موجودات غول پیکر می فرستد، وارد سفینه می شود. داخل سفینه متوجه می شود که آن موجودات غول پیکر، مردان سیاره هستند که از بس خشن هستند به صورت جداگانه از زنان آن سیاره نگهداری می شوند. در واقع، زنان در داخل سفینه فضایی زندگی می کنند، همه چیز را تحت کنترل خود دارند و مردان به عنوان بردگان آنان محسوب می شود. سمر هم برای نجات جان خودش و پدربزرگش –ریک- مجبور می شود بگوید: ریک، برده اش می باشد. ملکه توضیح می دهد: آن ها، روبات ها را برای آمیزش جنسی در اختیارشان قرار می دهد، وقتی عمل لقاح داخل بدن روبات ها صورت می گیرد، روبات ها به شکل توپی درآمده و توسط سفینه فضایی جمع می شوند. فرزندان داخل آزمایشگاهی به دنیا می آیند، فرزندان دختر همان جا مورد پرورش قرار می گیرند و فرزندان پسر توسط لوله ای برای بازی به بیرون پرتاب می شود. سمر به آنان می گوید: ولی آن یک نوزاد است، چطور بیرون می اندازیدش؟ یکی از زنان در جوابش می گوید: نوزادان پسر در یک روز، به اندازه ی یک مرد بالغ رشد می کنند و جای نگرانی نیست.




وقتی ملکه می فهمد، ریک پدربزرگ سمر است؛ هر دو را به مرگ محکوم می کند. سمر به آنان می گوید: در زمین، مردان و زنان برابرند. ملکه قانع نمی شود و در نهایت سمر می گوید: از نظر شما تاپ من مقبول است، تاپ من توسط یک مرد همجنسگرا ساخته شده است و اگر فکر می کنید تاپ من مقبول است، نمی توانید ما را اعدام کنید. آنها به زمین برمی گردند. ریک به مورتی می گوید: مورتی جونیور، موجود خطرناکی است و  تصمیم می گیرد مورتی جونیور را بکشد ولی مورتی می گوید: او پسر من است، اگر بخواهی به او صدمه ای بزنی، باید مرا هم بکشی! مورتی جونیور می گوید: پدر من سردرگمم، من می خواهم هر کس را که می بینم بکشم. مورتی می گوید: شاید شغلی باشد برای کسانی که مثل تو احساس می کنند. همین موقع سر و کله ی برد اندرسون- خالق کارتون مارمادوک- پیدا می شود. او می گوید: تو باید خلاق باشی. ذهن من توسط افکار غیر قابل کنترل قطع عضو و حملات جنسی شکار شده است که همه اش را در کارهایم نشان داده ام.
در پایان، مورتی جونیور به عنوان بهترین فروشنده نیویورک تایمز، در تلویزیون ظاهر می شود و راجع به کتاب خود با عنوان "پدر وحشتناک من"، صحبت می کند. مادر مورتی می گوید: "غصه نخور! پرنتینگ شغلی فاقد سپاسگذاری است".  مورتی جواب می دهد: "امیدوارم به اندازه ی کافی غذا بخورد".


Tuesday, May 24, 2016

5 نوع ژن تاثیرگذار روی شکل بینی

در فیلم علمی تخیلی "گاتاکا"، کسانی که در طبقه ی کلیدی جامعه هستند طوری مهندسی شده اند که نسخه ی کامل جسمی والدینشان باشند. آن ها به اندازه ی مدل ها، لاغر و بلند هستند با گونه های استخوانی کامل، چانه مربع و ضخیم و موی براق. به اوما تورمن و جود لا فکر کنید. زمانی که فیلم در سال 1997 اکران شد، ایده "نوزادان طراحی شده" هنوز دور از تصور ذهن بود. تجزیه و تحلیل "دی.ان.ای " هنوز در مراحل اولیه خود بود و جهان هنوز سال ها دور از توالی اولین ژنوم انسانی قرار داشت و بسیار کمتر از وظیفه ی یک ژن مشخص می دانست.

ولی پس از گذشت 20 سال، درک ما از "دی.ان.ای" خودمان و چگونگی کارکردش به حد انفجار رسید و دانشمندان گروه عظیمی از ژن ها را که نمای ظاهری ما را کنترل می کنند، کشف کردند. حالا ما می دانیم بیشتر چشم آبی ها ناشی از تغییرات در ژنی به نام HERC2 هستند که در عصر حجر اتفاق افتاده است. و ترکیب موی قرمز و صورت سفیدرنگ ایرلندی ها ناشی از ژن MC1R می باشد و موی ضخیم آسیایی ها ناشی از ژن EDAR. حداقل هشت ژن مربوط به رنگ پوست وجود دارد، بیشتر از 20 ژن روی قد و تعدادی هم روی وزن تاثیر می گذارند.
این هفته دانشمندان گزارش دادند که آن ها پنج ژن جدید یافتند که خصوصیات بینی ما روی صورتمان را شکل می دهند. در این تجزیه و تحلیل، ویژگی های صورت 6 هزار داوطلب در امریکای لاتین اسکن شد. مطابق با تجزیه و تحلیل "دی.ان.ای"، گروه شامل 50 فیصد اروپایی، 45 فیصد سرخپوستان امریکا و 5 فیصد افریقایی ها بودند. محققان، عرض برامدگی بینی (پهنای وسط بینی)، عرض پره های بینی (پهنای زیر بینی که عریض می شود) و محور خمیده بینی (شیب بین دو سوراخ بینی) را اندازه گرفتند و دریافتند که با پنج ژن DCHS2، RUNX2، GLI3، PAX1 و EDAR در ارتباط هستند.
این تحقیق همچنان نشان داد که این ژن ها روی دیگر ویژگی های چهره مثل میزان برامدگی استخوان ابرو، مشخصات پیشانی و ضخامت لب ها نیز اثرگذار هستند.
درک ما از ویژگی های چهره ی ما به خاطر خیلی چیزها مثل ویژگی های ظاهری ما و امیدمان برای کودکانمان مهم است. محققان افزودند این تحقیق پیامدهای مهمی برای درک تکامل انسان نیز دارد.
انسان شناسان فیزیکی از این تفاوت ها برای مطالعه تنوع جمعیت انسانی به مدت زیادی استفاده کردند از جمله امکان سازگاری این ویژگی ها با محیط. این مساله هم مطرح شده که تنوع چهره های انسانی، تسهیل شناخت انفرادی را به عنوان کلیدی برای تعاملات اجتماعی تکامل بخشیده است.
یادداشت: این متن ترجمه ی این مقاله از وبسایت نشنال پست است.

Thursday, March 31, 2016

چگونه مثل لئو زنده بمانیم؟

اشاره: اگر هنوز فیلم بازگشته را تماشا نکرده اید، چند نکته راجع به فیلم در این متن لو رفته است

فیلم بازگشته یا برخاسته از گور، روایتگر تقابل انسان با طبیعت و بقای انسان در طبیعت است. در این فیلم می بینیم چگونه هیو گلاس (لئوناردو دی کاپریو) که بر اثر حمله یک خرس گریزلی زخم های مهلک و کشنده ای برمی دارد (حتی رشته ی عصبی سمپاتیک وی آسیب می بیند)؛ زنده می ماند ولی پسرش -هاوک- که بر اثر خنجر زخمی می شود، می میرد. در این فیلم، هیو گلاس مجبور است با طبیعت وحشی، زخم های ناشی از حمله ی یک خرس درنده، سرخپوستانی که به دنبال انتقام گرفتن از شکارچیان سفیدپوست و غارتگر هستند و مردی که پسرش را کشته، مبارزه کند. او، نکات خوب و جالبی برای زنده ماندن در این فیلم به نمایش می گذارد. 
مبارزه با خرس
در حالی که هیو گلاس در جنگل قدم می زند، متوجه ی حضور یک خرس ماده می شود که به سوی او حرکت می کند. خرس چندین بار به او حمله کرده و او را به زمین می زند. زمانی که هیو گلاس از حرکت باز می ماند، خرس او را ترک می کند ولی وقتی او از جایش بلند می شود، خرس دوباره به او حمله می کند. با اینکه هیو گلاس موفق می شود خرس را بکشد ولی جراحات زیادی برمی دارد که احتمال زنده ماندنش غیر ممکن به نظر می رسد.
اگر علاقه مند رفتن به جنگل هستید، از قبل راجع به حیوانات موجود در آن جنگل مطالعه کنید. اگر خرسی در آن جنگل زندگی می کند، راجع به نوع خرس و چگونگی مبارزه با هر نوعش مطالعه کنید. بهترین کار این است که پا به جنگلی که خرسی در آنجا زندگی می کند، نگذارید ولی اگر گذاشتید به جای جنگیدن با خرس ها بهتر است مثل گلنار با خرس ها دوست شوید و برایشان کلوچه بپزید. 
جملات الهام بخش را به خاطر آورید
وقتی دوستان هیو گلاس او را روی برانکارد قرار می دهند، پسرش بالای سرش می نشیند و در گوشش زمزمه می کند: "من اینجام، من اینجام". سپس گلاس، همسر سرخپوستش را به خاطر می آورد که بهش می گوید: "تا وقتی بتونی نفس بکشی، می تونی مبارزه کنی. نفس بکش، همچنان نفس بکش. وقتی هوا طوفانی می شه و تو جلوی یک درخت ایستاده باشی، اگه به شاخه هاش نگاه کنی، می بینی که سقوط خواهد کرد ولی اگه به تنه اش نگاه کنی، مقاومتش را می بینی! باد نمی تونه به درختی با ریشه محکم صدمه بزنه". 
بوتل آب فلزی
همراه داشتن بوتل آب فلزی در مناطق کوهستانی، گزینه ی بهتری نسبت به بوتل آب پلاستیکی است. بوتل آب پلاستیکی ممکن است به هر دلیلی مثل پرت شدن از صخره شکسته شود یا در آتش بسوزد ولی بوتل آب فلزی مقاوم است. در ضمن می توانید مثل جیم، یک علامت به عنوان نشانی روی بوتل حک کنید تا باعث نجات شما یا دیگری شود. حک کردن علامت روی بوتل فلزی را هم یاد بگیرید و همچنان از انجام این کار در حضور افرادی مثل جان فیتز جرالد، خودداری کنید.
به دنبال فرد گمشده بگردید
اگر در جریان سفر متوجه غیبت یکی از همراهان خود شدید، حماقت جیم را مرتکب نشده و کمی دنبال فرد گمشده بگردید. ببینید نشانه های مشکوکی مثل لکه ی خون روی زمین نمی بینید. زمانی که هیو گلاس دنبال جنازه ی پسرش می گردد، با کمک لکه های خون روی برف که جان فیتز جرالد فراموش کرده آن را از بین ببرد، پسرش را پیدا می کند. 
پوشیدن لباس گرم
هیو گلاس پس از اینکه خرس را می کشد، از پوستش برای خودش لباس تهیه می کند. او بدون این لباس نمی توانست زنده بماند. در نتیجه، همیشه با خود لباس گرم از پوست و خز به همراه داشته باشید مخصوصا برای مقابله با زمستان های سرد در مناطق کوهستانی افغانستان. یک بار یکی از دایی هایم تعریف می کرد، در زمستان مجبور شده به خانه ی خواهرش در روستایی دیگر برود و از میان کوه های پر از برف عبور کند. تا به خانه ی خواهرش می رسد، پایش داخل کفشش یخ می زند. بعد خواهرش، آب جوش و تشت آماده می کند تا بتواند کفش را از پایش بیرون بیاورد. در نهایت کفش با مقداری پوست پا کنده می شود. او که شانس آورد، فقط مقداری پوست پا از دست داد. اگر کسی خبرهای زمستانی را دنبال کند، متوجه می شود قطع اعضای دست و پا بر اثر یخ زدگی در هرات، صدر اخبار زمستانی در افغانستان است.
 خلاصه اینکه، موقع سفر به مناطق کوهستانی، حتما لباس، دستکش، کفش و جوراب گرم همراه خود داشته باشید. 
خوردن گوشت خام
در قسمتی از فیلم، هیو گلاس مجبور می شود گوشت خام بخورد. گوشت خام خوردن برای گوشت خواران سخت است چه برسد به لئوناردو دی کاپریو که گفته می شود، گیاهخوار است. آمادگی خوردن گوشت خام در شرایط سخت را داشته باشید، امیدوارم مبتلا به انگل نشوید. شاید بهتر باشد خوردن گوشت خام را با گوشت ماهی سالمون که در تهیه سوشی مورد استفاده قرار می گیرد، تمرین کنید. 
یاد گرفتن کمک های اولیه
در صحنه هایی که هیو گلاس، دست و پای شکسته ی خود را می بندد یا بدون داروی بیهوشی، زخم های خود را با آتش می سوزاند، اهمیت یادگرفتن کمک های اولیه برای مقابله با شرایط سخت برایمان نمایان می شود. 
آتش روشن کردن
آتش روشن کردن به زنده ماندن شما در طبیعت خیلی کمک می کند. هیو گلاس برای گرم نگه داشتن خود، دور کردن حیوانات وحشی مثل گرگ و خرس و ... از خودش و استریل کردن وسایل و بستن زخم هایش جهت جلوگیری از عفونی شدن زخم هایش، آتش روشن می کند. پس حتما یاد بگیرید چطور آتش روشن کنید؟ آتش زنه ها و آتش گیرنده ها را بشناسید. به طور مثال در مناطق کوهستانی و نزدیک سواحل، سنگ های آتش زنه زیادی برای آتش روشن کردن پیدا می شود، علف های خشک و برگ ها و مخرویط کاج ها نیز آتش گیرنده های خوبی هستند. 
خوابیدن درون بدن یک اسب مرده
یکی از صحنه های مهیج فیلم، لحظه ای است که هیو گلاس نه تنها از مردن اسبش هنگام سقوط ناراحت نمی شود، بلکه با کمک چاقویش دل و روده ی اسب را بیرون می آورد، سپس با خیال راحت داخل بدن اسب مرده می خوابد تا خودش را گرم نگه دارد. اگر با اسب و الاغ در مناطق کوهستانی سفر می کنید، حتما یاد بگیرید چگونه دل و روده ی اسب را بیرون بیاورید البته پس از مردن اسب و الاغ. در غیر این صورت می توانید کیسه ی خواب بخرید و در سفرهایتان از آن استفاده کنید. البته برای نجات از زمستان سرد کابل هم می توانید به یک کیسه ی خواب پناه ببرید. من که هنوز دل تنگ کیسه ی خوابی هستم که از لیلامی کوته سنگی خریده بودم. 
با کمک سنگ ها، ماهی بگیرید
برای ماهی گرفتن در دل طبیعت وحشی، یک راه خیلی ساده وجود دارد. مثل هیو گلاس، یک گودال کوچک کنار ساحل درست کنید، و با چند سنگ دور تا دورش را بپوشانید. ماهی ها به آن سمت شنا خواهند کرد، بعد می توانید با دستان خود ماهی ها را شکار کرده و خام خام نوش جان کنید. 
ساختن پناهگاه
ساختن پناهگاه بدون داشتن خیمه یکی دیگر از مهارت های هیو گلاس برای زنده ماندن است. در طبیعت، مواد زیادی برای ساختن پناهگاه وجود دارد، کافی است یک فرصت شناس باشید و بدانید چگونه می توانید از مواد مثل سنگ ها و درختان برای ساختن پناهگاه استفاده کنید. 
از خطرها نترسید
جان فیتز جرالد به خاطر ترس از سرخپوست ها، تصمیم می گیرد هر چه زودتر هیو گلاس را بکشد و به کمک جیم زودتر به دهکده برگردد. ترس از خطر باعث می شود جان فیتز جرالد نه تنها، اقدام به زنده به گور کردن هیو گلاس کند، بلکه پسر او را هم می کشد و حتی یک بار هم تصمیم می گیرد جیم را بکشد. اگر می خواهید در شرایط سخت زنده بمانید، هرگز از خطرهای موجود نترسید. 
شناسایی حساسیت های دشمن
هیو گلاس به خوبی از حساسیت های سرخپوستان آگاه است. به خاطر همین به پسر دورگه اش می گوید: اگر می خواهی زنده بمانی، دهانت را ببند. هاوک می گوید: آن ها صدایم را شنیدند، گلاس می گوید: آن ها کاری به صدایت ندارند، آن ها به چهره ات نگاه می کنند.  
به فکر انتقام نباش
هیو گلاس بیش از 200 مایل را به هدف انتقام گرفتن از مردانی که او را ترک و پسرش را کشته اند می پیماید. زمانی که فیتز جرالد را ملاقات می کند، جرالد بهش می گوید: تا اینجا آمدی تا انتقام بگیری؟ پس از آن لذت ببر زیرا به هیچ وجه نمی توانی پسرت را برگردانی! تلاش هیو گلاس برای انتقام گرفتن از جرالد، منجر به کشته شدن رئیسش می شود. و زمانی که او سرخپوستان را می بیند، به خاطر می آورد که انتقام دست خداست و جرالد را به دریای خروشان می سپارد تا طبیعت به روش خودش، او را مجازات کند.  
معامله کردن با دشمن
نحوه ی معامله کردن با دشمن یکی دیگر از نکات زنده ماندن در شرایط سخت است. رئیس قبیله ی سرخپوستان از یک گروه سفیدپوست می خواهد به آن ها اسب بدهند. رئیس گروه سفیدپوست می گوید: ما فقط به شما اسلحه می دهیم ولی وقتی مرد سرخپوست به آنها می گوید: شما زمین های ما را غصب می کنید، به ما اسب بدهید تا بتوانم دخترم را پیدا کنم، او قبول می کند که بهشان اسب بدهد. بعدا هیو گلاس با نجات دادن دختر مرد سرخپوست، زنده ماندن خودش را تضمین می کند.  

Thursday, March 24, 2016

انعطاف پذیر بودن جهت مدیریتِ تاثیراتِ غیر مستقیمِ ترور

اعمال تروریستی جهت ترساندن، ارعاب و تهدید امنیت اجتماعی مردم و عزیزانشان به صورت هدفمند طراحی می شوند. حملات تروریستی به صورت ناگهانی، پیش بینی نشده و عمدی اغلب زندگی مردم بی دفاع و بی گناه را هدف قرار می دهد. زمانی که این حملات رخ می دهد، احساس نگرانی و اضطراب در مورد آینده معمولا به همگان دست می دهد. معمولا از مردم خواسته می شود تا فعالیت های مشکوک را گزارش دهند، البته این به خاطر بیشتر آگاه ساختن مردم است نه به خاطر افزایش نگرانی و شکشان.
انعطاف پذیر بودن - توانایی سازگاری با تغییرات و رویدادهای غیر منتظره- به مردم در مدیریت پریشانی و عدم اطمینان، کمک می کند. انعطاف پذیر بودن شامل اقدامات ضروری برای داشتن یک زندگی سالم است که به بهبود جسمی و عاطفی فرد منجر می شود. پس از اتفاقات تروماتیک، بهتر است به دیگران رسیدگی کرده و همدلی خود را به آنان نشان دهیم. البته این مساله فرصتی برای یادگیری بیشتر نیز فراهم می کند، به طور مثال در یافتن عواملی که سبب ترس شما می گردند، کمک کرده و پس از آن می توانید راجع به نحوه ی سازگاری با آن، اطلاعات لازم را پیدا کنید. از اطلاعاتی که بدست می آورید برای مقابله با اتفاقات در آینده استفاده نموده و جهت مشارکت فعال در جامعه برنامه ریزی های لازم را انجام دهید.
دست از تماشای اخبار بردارید: تماشای پوشش خبری ناتمام حملات تروریستی، باعث افزایش استرس شما می گردد. هر چند شما می خواهید از آخرین اتفاقات راجع به حملات آگاه شوید مخصوصا اگر یکی از عزیزانتان در محل حادثه باشد، اما بهتر است برای مدتی دست از تماشای اخبار بردارید و به جای آن به کودکانتان و تاثیر حملات روی آنان فکر کنید. آمادگی داشته باشید تا به سوالات آنان در خصوص چرایی و چگونگی وقوع حملات تروریستی پاسخ دهید.
به چیزهای خوب فکر کنید: هر چند اتفاقات تراژدیک رخ می دهند اما به خاطر داشته باشید نهادهای دولتی و سازمان های وابسته، برنامه هایی برای جلوگیری از حملات و حفظ ایمنی و امنیت ملی در دست اقدام دارد. به خاطر داشته باشید همیشه مقامات آموزش دیده ای در سراسر کشور هستند که از وقوع حملات تروریستی جلوگیری کرده و آماده ی پاسخگویی به حملات می باشند. اتفاقات بد رخ می دهند ولی مهم است به خاطر چیزهای خوبی که داریم اظهار قدردانی کرده و به آن به عنوان منبع الهام بخش برای تندرستی و قوی بودن فکر کنیم.
یک برنامه داشته باشید: داشتن برنامه های فوری در زمان رخداد حملات، باعث احساس کنترل و آمادگی شما در برابر اتفاقات غیر منتظره می شود. یک برنامه ی واضح برای خود، خانواده و دوستانتان طرح کنید و مشخص کنید چگونه در زمان بحران با یکدیگر در ارتباط باشید. با خانواده و همسایه تان ملاقات داشته باشید و راجع به اینکه در زمان خطر با چه کسی تماس بگیرند، صحبت کنید. در صورتی که نتوانید با تلفن با کسی تماس بگیرید، یک مکان برای ملاقات در زمان خطر نیز مشخص کنید. همچنین یک برنامه برای حیوانات خانگی و وسایلی که در زمان خطر نیاز دارید، طراحی کنید. سازمان هلال احمر و صلیب سرخ، اطلاعات لازم برای داشتن جعبه کمک های اولیه، برنامه ریزی برای خطر و اطلاع رسانی در زمینه خطر در اختیار مردم قرار می دهد.
به دیگران کمک کنید: بسیاری از سازمان ها مثل صلیب سرخ، هلال احمر، پلیس، اطفائیه، شفاخانه ها، بانک خون و ... برای کمک رسانی و نجات قربانیان طراحی شده اند. کمک به دیگران در زمانی که نیاز به کمک دارند، برای شخص کمک دهنده نیز موثر واقع می شود. هنگام وقوع حملات، فرصت های زیادی برای کمک رضاکارانه به مجروحین و قربانیان در محل وقوع حوادث وجود دارد. 
همیشه در ارتباط باشید: حفظ ارتباطات و فعالیت های اجتماعی چه در دنیای واقعی و چه در فضای مجازی، هر دو به حفظ وضعیت نرمال شخص و رها شدن شخص از استرس کمک می کند. پذیرش کمک و حمایت از کسانی که مواظب شما هستند، باعث تقویت انعطاف پذیری شما در برابر حملات می گردد.
انعطاف پذیر بودن بخشی از آمادگی و مقابله با حوادث غیر منتظره است و یک ابزار روانشاسانه که به ما در مقابله با ترس و اضطراب کمک می کند. اگر هدایات فوق، به شما در مقابله با حوادث کمک نمی کند و نیاز دارید با شخصی مثل یک روانشناس صحبت کنید، لطفا به چنین شخصی مراجعه کنید تا به شما در زمینه افزایش انعطاف پذیری در زمان های سخت کمک کند.
یادداشت: این متن ترجمه ی این مقاله از وبسایت انجمن روانشناسی امریکاست. 

Monday, March 21, 2016

خشونت های آنلاین علیه زنان در افغانستان

بنا به گزارش بی بی سی در اواخر اگوست 2015، با افزایش شمار کاربران شبکه های اجتماعی در افغانستان ( یک میلیون و سیصد هزار نفر)، مزاحمت های آنلاین علیه کاربران زن در شبکه های اجتماعی افزایش پیدا کرده است. دریافت تصاویر برهنه، تهدید، باج گیری و ساختن حساب های جعلی به نام زنان از جمله مزاحمت های اینترنتی است که در این گزارش بدان اشاره شده است. مزاحمت های اینترنتی تا اندازه ای افزایش یافته که وزارت اطلاعات و فرهنگ، کار روی افزودن فصل تازه ای به قانون رسانه های کشور مبنی بر قانونمند ساختن استفاده از شبکه های اجتماعی، آغاز نموده است. به گفته ی معاون مطبوعاتی وزارت اطلاعات و فرهنگ، این کار به منظور کاهش "مشکلات و موارد منفی استفاده از شبکه های اجتماعی چون تهمت، تهدید، استفاده از حساب های جعلی و بخصوص توهین به زنان" روی دست گرفته شده است.
با رشد تکنولوژی و دسترسی هر چه بیشتر مردم به موبایل ها، تبلت ها، آیپدها، آیفون ها، کامپیوتر ها و اینترنت، شکل جدیدی از خشونت علیه دختران و زنان در افغانستان در حال شکل گیری است. گو اینکه خشونت علیه زنان در افغانستان، پایانی نداشته و از نوعی به نوع دیگر تغییر چهره می دهد. در حال حاضر، دامنه ی خشونت های فردی، خانوادگی و اجتماعی علیه زنان از فضای واقعی به فضای مجازی کشیده شده و با استفاده از تکنولوژی علیه زنان اعمال می گردد. اعمال خشونت علیه دختران و زنان در فضای مجازی و آنلاین با استفاده از اینترنت و سایر وسایل تکنولوژیکی، Online Misogyny یا ابراز تنفر از زنان در فضای مجازی نامیده می شود. Online Misogyny یا ابراز تنفر از زنان در فضای مجازی بر پایه ی تفکر بنیادین "دختر/ زن مال مردم است"، استوار می باشد بدین معنا که هر کس حق دارد نسبت به دختران و زنان اظهار نظر کند، آن ها را بشرماند، به سکوت وادارد یا از آن ها در راستای اهداف خود، سوءاستفاده نماید.
ابراز تنفر از زنان در فضای مجازی به منظور انتقام گیری، کنترل، تهدید، ارعاب و ترساندن دختران و زنان صورت می گیرد که شامل آزار و اذیت کردن، شرماندن و تحقیر کردن دختران و زنان، تخلیه ی حساب های بانکی آنان، تحت فشار قرار دادن خانواده، دوستان و همکارانشان به منظور منزوی ساختن آنان و استفاده از تاکتیک ارعاب برای القای ترس به آنان می شود. مزاحمان اینترنتی به این توهم دچار هستند که قربانیان خود را به درستی می شناسند، به همین دلیل سعی در القای ترس در دختران و زنان داشته تا مزاحمت ها و رفتار خشن خود را توجیه نمایند.
مزاحمان اینترنتی از طریق موتورهای جستجو، فروم های آنلاین، گروه های بحث در اینترنت، چت روم ها، شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک، توییتر، گوگل پلاس، بلاگ ها، اپلیکیشن های پیام های فوری مثل وایبر و ... دختر یا گروهی از دختران را شناسایی و مورد آزار و اذیت قرار می دهند. دختران و زنان با قدرت اجتماعی و سیاسی کمتر مخصوصا متعلق به گروه های اقلیت قومی و مذهبی، نسبت به دیگر دختران بیشتر مورد حمله مزاحمان اینترنتی قرار می گیرند. دختران و زنان فعال در راستای حقوق زنان در افغانستان، گروه دیگری هستند که در تیررس خشونت های آنلاین می باشند.
مزاحمان اینترنتی، افراد خونسردی هستند که هیچ گونه احترامی نسبت به افراد مخصوصا دختران و زنان قائل نیستند و به دلیل حسادت، غیرت افغانی، بیکاری، شکست عشقی، باج گیری، انتقام گرفتن و بوجود آوردن احساس حقارت در دختران و زنان، اقدام به اعمال خشونت علیه آنان می نمایند. آنان از برتری طلبی و نشان دادن قدرت خود به دختران و زنان و تخریب شخصیت روانی آنان لذت می برند. مزاحمان اینترنتی، گاه افراد بیگانه ای هستند که هیچ شناختی از دختران و زنان قربانی ندارند. گاه نسبت خویشاوندی با دختران و زنان دارند یعنی پدر، برادر و شوهران دختران و زنان ممکن است به منظور ایجاد وابستگی، انزوای اجتماعی، خانه نشین کردن و کنترل کردن آنان اقدام به اعمال خشونت آنلاین علیه شان نمایند. این نوع از خشونت های آنلاین، شامل خشونت های خانوادگی می گردد. البته در این حالت، متوجه می شویم غریبه بودن مزاحم اینترنتی، دغدغه نیست و حق مرد بر اعمال خشونت علیه زن، همچنان دغدغه و مساله ی اصلی است.
راه های مختلفی برای شناسایی خشونت های آنلاین علیه دختران و زنان وجود دارد که عبارتند از:
نسبت دادن اتهامات ناروا: بسیاری از مزاحمان اینترنتی تلاش می کنند شهرت دختران و زنان را خدشه دار ساخته و دیدگاه مردم را نسبت به آنان تغییر دهند. آنان، اطلاعات بی پایه و اساس و دروغ راجع به دختران و زنان قربانی روی صفحات وب و شبکه های اجتماعی منتشر می کنند. بدین منظور ممکن است وبسایت، وبلاگ و صفحات اینترنتی مخصوص در شبکه های اجتماعی در راستای تخریب شخصیت زنان ایجاد کنند. گاه هم تهمت های ناروایی علیه دختران و زنان در چت روم ها، گروه های خبری و سایر وبسایت ها مطرح می کنند.
جمع آوری اطلاعات در مورد قربانی: مزاحمان اینترنتی تلاش می کنند اطلاعات خصوصی راجع به قربانی را از طریق تحت تعقیب قرار دادن دوستان، خانواده و همکاران قربانی جمع آوری نمایند.
نظارت کردن بر فعالیت های آنلاین قربانیان: مزاحمان اینترنتی زمان آنلاین شدن و آفلاین شدن قربانیان از شبکه های اجتماعی، پست ها، کامنت ها، لایک ها و دوستان جدیدشان را مورد بررسی و نظارت قرار می دهند. آن دسته از مزاحمان اینترنتی که جزو خویشاوندان قربانیان هستند، ممکن است ایمیل قربانیان را کنترل نموده و با ارسال ایمیل های تهدیدآمیز از ایمیل قربانی به اطرافیانش، زمینه ی انزوای اجتماعی و آزار و اذیت کردن او را فراهم آورند.
تشویق دیگران به آزار دادن قربانی: بسیاری از مزاحمان اینترنتی معمولا از گروه سوم برای آزار دادن قربانیان خود استفاده می کنند. آنان ممکن است ادعا کنند قربانی، آنان یا اعضای خانواده اش را آزار داده، بدین طریق بقیه را برای آزار دادن قربانی بسیج می کنند. در مواردی با پست کردن نام قربانی، شماره تلفن، آدرس خانه و محل کار قربانی، دیگران را برای آزار دادن قربانی تشویق می کنند.
حمله به اطلاعات و تجهیزات: مزاحمان اینترنتی در مواردی تلاش می کنند با فرستادن ویروس، کامپیوتر قربانی را از بین ببرند.
سفارش کالا و خدمات به نام قربانی: عده ای از مزاحمان اینترنتی ممکن است فرد قربانی را عضو مجلات و گروه های اینترنتی مستهجن نمایند یا کالاها و خدماتی خلاف خواسته ی قربانی و به نام او، سفارش دهند.
تنظیم ملاقات: برخی مزاحمان اینترنتی به منظور سوءاستفاده و درخواست رابطه جنسی، از قربانیان خود می خواهند تا ملاقات چهره به چهره با آنان داشته باشند.
ارسال اظهارات توهین آمیز: برخی از مزاحمان اینترنتی، اظهارات توهین آمیز به نام قربانی در برخی وبسایت ها و گروه های اینترنتی پست می کنند.
خشونت های آنلاین، یکی از مسایل مورد بحث در حقوق دیجیتال است که در بدترین حالت، آسیب های مخرب و پایدار روی قربانیانش بر جا می گذارد. خشونت های آنلاین با نقض آزادی بیان و حریم خصوصی قربانیان، ممکن است منجر به کمین اینترنتی و کمین در زمان واقعی گشته و با تهدیدهای تجاوز و قتل قربانی یا وابستگانش همراه باشد. ساختن قوانین و پالیسی راجع به خشونت های آنلاین، یکی از راه های مبارزه با خشونت های آنلاین است ولی متاسفانه بدون دعوت دولت و همکاری سانسور و تجاوز به حریم خصوصی شامل حریم خصوصی و آزادی بیان قربانیان خشونت های آنلاین، آسان نیست.

اینترنت، رسانه ی قدرتمندی برای برقراری ارتباطات اجتماعی است. امیدوارم همگان از اینترنت برای برقراری روابط اجتماعی شاد، پویا و موفق استفاده نمایند. 
یادداشت: این مقاله اینجا منتشر شده است.
مطالعه بیشتر:
برای مطالعه بیشتر راجع به "زن ستیزی" به مقاله ناصر فکوهی (انسان شناسی آسیب های روزمره (12): زن ستیزی) مراجعه کنید.

Friday, March 18, 2016

هدیه نوروزی: آشنایی با میمون های مالزی در سال میمون

امسال سال میمون است؛ یک سال پر جنب و جوش که برخی آن را "سال ثروت" نامگذاری کرده و باور دارند همه چیز در این سال ممکن است. زنان باردار هم آروز دارند فرزندشان در سال میمون به دنیا بیاید. طبق طالع بینی چینی، کسانی که در سال چینی متولد می شوند، افرادی باهوش، تر و فرز و خوش طبع هستند. البته این گروه می توانند به آسانی به افرادی بی قرار، خودخواه و سودازده نیز تبدیل شوند. در طالع بینی چینی شغل های مناسب برای متولدین سال میمون شاخه های مهندسی، علوم تحقیقات، بازار بورس، بانک، حسابداری، فروشندگی یا کارگردانی شناخته می شود. لئوناردو داوینچی، جولیوس سزار، الیزابت تیلور، جرج لوکاس و میک جگر از متولدین سرشناس سال میمون هستند.
اینجا هم پس از مارمولک ها، میمون ها از هر گوشه می بارند. راستش را بخواهید در اینجا میمون ها به خاطر تعداد زیادشان و اینکه به آسانی با هر نوع محیط شهری سازگاری پیدا می کنند، نوعی آفت محسوب می شوند و در سال های اخیر دیپارتمنت حیات وحش و پارک های ملی مالزی، بیشتر از 250 هزار میمون در هر ایالت را کشته است مخصوصا میمون های دم دراز ماکاک را. به مناسبت سال میمون، چهارنوع میمونی که در مالزی بیشتر یافت می شود را معرفی می کنم.

میمون دم دراز ماکاک/ Long-tailed Macaque

Long-tailed Macaque
میمون دم دراز ماکاک که به میمون ماکاک خرچنگ خور هم شهرت دارد؛ یک میمون کوچک، بازیگوش و با دم فوق العاده دراز است. آن ها معمولا در تمام جزایر جنوب شرق آسیا یافت می شوند. آسیا، سرزمین اصلی آنان محسوب می شود. میمون های دم دراز ماکاک جنگل های نزدیک دریا و سواحل را ترجیح می دهند ولی به آسانی با هر نوع محیطی سازگار می شوند. آنها میوه خوار هستند و هر گاه میوه در دسترس باشد، میوه می خورند ولی هر چیزی پیدا کنند می خورند مثل: خرچنگ، قورباغه، میگو، تخم پرندگان، علف، دانه و ...
در مالزی، میمون های دم دراز ماکاک معمولا از توریستان التماس می کنند که بهشان غذا بدهند، همین طور دزدکی وارد خانه ها و باغ هایی که در و پنجره شان باز است، شده و غذا می دزدند. در دانشگاه، این نوع میمون ها تمام سطل زباله های خوابگاه ها و دانشکده ها و کتابخانه را برای یافتن غذا زیر و رو می کنند. گاهی هم وارد اتاق ها می شوند و هر چیزی گیرشان بیاید می دزدند مثل نان، مگی، سیب، کچالو، پیاز و ... یک بار از اتاق من، پیاز دزدیدند و خوردند. اصلا باورم نمی شد، پیازخور هستند.

میمون پوزه دراز/ Proboscis Monkeys
Proboscis Monkeys
میمون پوزه دراز یکی از بزرگترین نوع میمون ها در آسیا محسوب می شود. میمون های نر تا وزن 50 پوند، می توانند رشد کنند. میمون های پوزه دراز، بومی منطقه بورنئو (بخش شرقی مالزی) محسوب شده و به ندرت اطراف درختان جنگلی ولگردی می کنند. آنان در حرمسراها زندگی می کنند که شامل میمون های نر و دو تا هفت میمون ماده به همراه فرزندانشان می باشد. میمون های پوزه دراز، دانه ها، برگ ها، میوه های کال و گاهی حشره می خورند. در سال های اخیر، جنگل زدایی باعث نابودی زیستگاه های طبیعی آنان شده و آنان را به یک گونه در معرض خطر تبدیل نموده است.

میمون برگ نقره ای/ Silvered Leaf Monkey
Silvered Leaf Monkey

میمون های برگ نقره ای، کوچک هستند و دم های دراز و خز نقره ای دارند. آن ها در جنگل های مانگرو و سابکوستال در پنینسولای مالزی زندگی می کنند. میمون های برگ نقره ای، درختی هستند یعنی آن ها ترجیح می دهند روی درختان زندگی کنند و تا مجبور نباشند، درختان را ترک نمی کنند. میمون های نر برگ نقره ای معمولا تنها زندگی می کنند یا با یک گروه از میمون های نر یا با یک گروه از میمون های ماده. میمون های برگ نقره ای، برگ های ترد و نازک و تازه را ترجیح می دهند البته آنان به خوردن میوه ها، دانه ها و گل ها نیز مشهورند. این نوع از میمون ها در معرض خطر نیستند ولی از سال 1996، به دلیل تخریب زیستگاه هایشان در معرض تهدید قرار گرفته اند.

میمون دم خوکی ماکاک/ Pig-tailed Macaque
Pig-tailed Macaque

میمون دم خوکی ماکاک یک میمون کوچک است با خز زیتونی رنگ و یک دم کوتاه و نیمه راست که یادآور دم یک خوک است. این نوع میمون در چندین بخش از مالزی یافت می شود. میمون دم خوکی ماکاک، جنگل های بارانی پر از تپه و زمین پست را ترجیح می دهند البته به زندگی در جنگل های باتلاقی هم مشهورند. رژیم غذایی شان را بیشتر میوه ها تشکیل می دهد، اما این نوع میمون ها، دانه ها، برگ ها، حشرات، قارچ ها و حتی خاک هم می خورند. میمون های دم خوکی، اغلب در گروه های بزرگ زندگی و مسافرت می کنند و اغلب به زمین های زراعتی در مالزی حمله می کنند. هنگام دزدی غذا، یکی از میمون ها به عنوان دیده بان کشیک می دهد در حالی که بقیه مشغول دزدی غذا هستند. بعضی از کشاورزان، میمون های دم خوکی ماکاک را دستگیر و برای چیدن نارگیل و دیگر میوه ها آموزش می دهند.
در پایان، سال میمون را تبریک می گویم و امیدوارم سال خوب و پر جنب و جوشی داشته باشید.